سفارش تبلیغ
صبا ویژن


                                              دیرینگی و جاودانگی

                                  پیوندهای فرهنگی ایران و شبه قاره (2)

گفتار یکم

کارنامه‌ی فرمانروایان مسلمان شبه قاره

در گسترش زبان فارسی و فرهنگ ایرانی

با اسلام‌پذیری ایرانیان، دگرگونی‌های ماندگاری در پیوندهای ایران و هند رخ داد. تازش سازمان یافته‌ی مسلمانان به هند، سال 93 ه.ق به فرماندهی عمادالدّین محمّدقاسم بن‌عقیل ثقفی پسرعمّ و داماد هفده‌ساله‌ی حجّاج بن‌یوسف حاکم عراقین آغاز شد[4]. سپاه او از شیراز برآمد و از مرزهای آبی و خاکی بلوچستان پا به سند نهاد و راه فرمانروایی مسلمانان در بخش‌هایی از خاور آن سرزمین را هموار کرد. سپس یعقوب لیث سیستانی بر سرتاسر سند دست یافت و زبان فارسی را در آن‌جا گستراند و برکابل نیز نخستین فرمانروای مسلمان را گمارد.


کارنامه‌ی غزنویان

در روزگار غزنویان (351 ـ 582 ه.ق) گستره‌ی نفوذ ایرانیان در هند به اوج رسید. لاهور پایتخت‌ هندوستانی آنان شد و«غزنین ثانی» نام گرفت. نیز لاهور و مولتان را «قبة‌الاسلام» نامیدند. به نوشته‌ی عوفی: «دربارها [ی لاهور] محل رفت وآمد شعرا ودانشمندانی شد که به زبان فارسی شعر می‌گفتند و یا کتاب می‌نوشتند.»[5]‌ از برپایی آیین‌های ایرانی مانند «جشن نوروز» نیز نشانی‌هایی در دست است، مانند این بیت از ابوالفرج رونی (م: 492 ه.ق) :

جشن فرخنده‌ی فروردین است

روز بازار گل و نسرین است

یا این بیت از مسعود سعد سلمان لاهوری (م: 515 ه.ق) :

روز نـوروز و مـاه فـروردین

آمدند ای عجـب ز خلـد بـرین

به گواهی تاریخ، محمود غزنوی به بهانه‌ی جهاد دینی و براندازی بت وبت‌پرستی هژده بار به هند سپاه کشید که ابوریحان بیرونی سیزده بار او را همراهی وکارش را گزارش کرده است.

سال 582 ه.ق شهاب‌الدین غوری، برخسروملک غزنوی چیره شد تا فرمانروایی سی‌ساله‌ی غوریان برهند آغاز شود. آمدوشد خاندان‌های دیگر مانند ممالیک، خَلَجیان، تُغلَقیان، بهمنیان،سادات، لودهیان، قطب شاهیان، عادل شاهیان، نظام شاهیان، سوری‌ها و بابریان هم از این‌گونه جابه‌جایی‌های تاریخ‌ساز بود. گرچه هرخاندان ناچار خاندانی دیگر را تاب ‌می‌آورد یا با براندازی برجایش می‌نشست، همه درگسترش اسلام و زبان وادب فارسی وفرهنگ ایرانی کوشا بودند، زبان دربار وبازارشان فارسی بود و در آستان آن‌ها از بود وباش فارسی‌سرایان وفارسی‌گویان فقیه وعارف وصوفی بومی وایرانی انجمن‌ها بود.

کارنامه‌ی تغلقیـان دهلی

در روزگار تغلقیان (720- 815 ه‌.ق) زبان وادب پارسی چنان رونق‌گرفت که هندیان شهر«جونپور» را «شیراز هند» نام نهاده وهندوها هم با فارسی دم‌ساز شده بودند. ابن‌بطوطه‌ـ که آن هنگام در هند بسرمی‌برد و سلطان‌محمّدتغلق وی را به کار داوری گمارده ‌بود ـ در گشت وگذار خود به شهر«امجهرا» رسیده و انجام آیین «ساتی»[6] را دیده و داستان آن را نگاشته است. بخش کوچکی از این داستان نشانگر جایگاه زبان فارسی است: «منظره‌ی آتش به وسیله‌ی پرده‌یی ـ که مردان گوشه‌های آن را به دست داشتندـ نهفته بود تا دیدار آن موجب وحشت نگردد. امّا یکی از زنان چون به کنار پرده رسید، آن را به خشونت از دست مردان درکشید و گفت: «ما را می‌ترسانی از آتش؟ من می‌دانم او آتش است، رهاکن ما را.»»[7] پـارسی‌کننده‌ی سـفرنامه‌ی ابن‌بطـوطـهیادآوری می‌کند که گفته‌ی این زن در متن عربی سفرنامه هم به فارسی است و به باور این نگارنده، هم نشان‌دهنده‌ی گسترش فارسی میان هندوان و هم آشنایی ابن‌بطوطه با زبان فارسی است. در روزگار همین پادشاه، شمار ایرانیانی که از خراسان به هند کوچیده وماندگار شده بودند، چنان بود که به هر بیگانه‌ای خراسانی می‌گفتند[8].

محمّدقاسم هندوشاه استرابادی نامور به «فرشته» درباره‌ی محمّدتغلق می‌نویسد: «درپادشاهی اوـ من‌ اوله الی‌آخره‌ـ عظما وکبرا وهنروران وکشتی‌شکستگان به امید عواطف ومراحم او ازعراق وخراسان و ماوراءالنهر وترکستان و روم وعربستان به هندوستان می‌آمدند و زیاده ازآن‌چه تصوّر کرده بودندنوازش‌ها می‌یافتند ... درتقریر، فصیح و شیرین‌کلام وبی‌نظیر بود ومکاتبات ومراسلات فارسی وعربی بربدیهه چنان نوشتی که دبیران و منشیان درآن حیران ماندندی و بی‌نهایت خطّ را خوش نوشتی که استادان قبول داشتندی ... در علم تاریخ ماهربود ... داستان شاهنامه وابومسلم وامیرحمزه برسرزبان داشت ... شعرفارسی به ‌غایت نیکوگفتی وشعر قدما را خوب فهمیدی ... قُتلُغ‌خان را ـ که پیش او مصحف و بعضی از کتب فارسی خوانده بود و خطّ ازو آموخته ـ شغل وکیل‌دری ارزانی داشت ... و این ابیات را سلطان محمّد درحالت نزع گفته:

نظم؛

بسیار درین جهان چمیدیم

بسیار نعـیم ونـاز دیدیم

اسـبان بلـند برنشـستـیم

ترکـان گـران‌بهـا خریدیم

کردیم بـسی نشـاط [و] آخـر

چون قامت ماه نـو خمـیدیم»[9]


مشخصات مدیر وبلاگ
عیسی کریمی[2]
 

*به نام خداوند جان و خرد * ز الیگودرزم ، خاستگاهم دوزان . کارشناس مسایل فرهنگی شبه قاره ام و دوستدار بازسازی پیوندهای فرهنگی ایران و پاکستان: *پاسداری از پس افکند فرهنگی ایران در پاکستان مانند هزاران نسخه ی خطی و سنگ نبشته ی پارسی پراکنده در سراسر آن سرزمین * بهره مندی ایرانیان از اندیشه ی بلند و زیبای علامه محمّد اقبال لاهوری * آشنایی ایرانیان با پارسی گویان پاکستان


لوگوی وبلاگ

بایگانی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
آمار وبلاگ
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 19
کل بازدید : 15068
کل یاداشته ها : 10
دوستان
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ